حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Sunday, 5 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 97 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 0×
خمس زمین برای ساختن منزل در سال‌های آینده
02 مارس 2022 - 12:34
شناسه : 150
بازدید 196
5

هم اندیشی فقهی روحانیون شهرستان فریمان جلسه۴ : خمس زمین برای ساختن منزل در سال‌های آینده تاریخ : ۱۲/۷/۱۴۰۰ بیان مسأله: اگر کسی نیاز به خانه ندارد و بخواهد به قصد سودآوری زمینی بخرد و بعد ساخت و ساز کند و بفروشد، به فتوای همه مراجع مئونه محسوب نشده و سرمایه شمرده می شود و […]

ارسال توسط :
پ
پ

هم اندیشی فقهی روحانیون شهرستان فریمان

جلسه۴ : خمس زمین برای ساختن منزل در سال‌های آینده

تاریخ : ۱۲/۷/۱۴۰۰

بیان مسأله:

اگر کسی نیاز به خانه ندارد و بخواهد به قصد سودآوری زمینی بخرد و بعد ساخت و ساز کند و بفروشد، به فتوای همه مراجع مئونه محسوب نشده و سرمایه شمرده می شود و باید خمس آن را بدهد(البته در رابطه باخمس سرمایه ضروری در جلسه اول بحث شد)

همچنین اگر کسی زمینی بخرد اما پول آن را در سالهای متعدد پرداخت کند (فرضاً یک زمینی خریده میشود و هر سال دو میلیون تومانِ آن پرداخته میشود)؛ آنچه که به عنوان قیمت این زمین در سالهای مختلف داده میشود، همه به عنوان مؤونه محسوب میشود و از ادله وجوب خمس استثناء شده است. زیرا این پولها بابت اداء قرض و دینی پرداخته شده است که به گردن اوست.

محل نزاع در جایی است که کسی برای سکونت نیاز به منزلی دارد، و خرید خانه برای او در یک سال مقدور نبود، بلکه فقط میتواند از محل سودها در سال های متعدد خانه بخرد مثلاً سال اول زمین را میخرد ولی زمین را در سال اول مئونه نمی کند نگه می دارد؛ در سال دیگر آهن را میخرد؛ در سال سوم آجر و … ؛ پرسش این است که با توجه اینکه در سال خمسی این زمین صرف سکونت نشده است، آیا جزء مئونه محسوب می شود و از خمس مستثنا است یا زائد بر مئونه است و باید خمس آن را بدهد؟

دیدگاه ها:

دیدگاه اول: در صورتی که راهی برای تهیه خانه مسکونی جز نگهداشتن زمین تا چند سال نیست، خمس ندارد

(آیات عظام: امام راحل، اراکی، خویی، خامنه‌ای،  صافی، فاضل، گلپایگانی، مکارم،  نوری، شبیری زنجانی)

دیدگاه دوم: : باید خمس زمین را به قیمت فعلی بدهد

(آیت الله تبریزی و آیت الله وحید خراسانی)

دیدگاه سوم: خمس ندارد.

(آیت الله مکارم شیرازی)

بررسی ادله

دلیل قول اول

فما جمعه تدریجاً من صوف أغنامه لفراشه أو لباسه یشکل عدّه من المئونة کما قوّاه الماتن (قدّس سرّه) حیث انه بنفسه من أرباح السنة و لا یصدق صرفه بمجرّد الادّخار. فهو نظیر إبقاء سائر أرباح السنة من الأثمان و الأمتعة

مؤونه عبارت است از ثقل حیات، یعنی آن چیزهایی که زندگی روی آن استوار است. حیات و زندگی، بر خوراک و پوشاک و امثال اینها استوار است اما بر وسائل تولید استوار نیست

 

دلیل قول دوم

عمومات «کل ما افاد الناس من قلیل أو کثیرٍ ففیه الخمس بعد المؤونه»

المدار في صدق المئونة على إخراجها في تلك السنة لا مجرّد احتياجه إليها حتّى مع عدم صرفها في تلك السنة لأنّه المتبادر من المئونة. (آقا ضياء).

آنچه استثناء شده است مئونه همین سالی است که درآمد کسب کرده است نه مئونه ساله های بعد

احتیاج او به این زمین در سالهای آینده قطعی نیست زیرا ممکن است اموال دیگری به دست او برسد که اساساً نیازی به این زمین پیدا نکند

لذا مایحتاج او حساب نمی شود.

مؤونه عبارت است از آنچه که انسان برای مصارف حیات به آن نیاز دارد مثل خوراک، پوشاک، مسکن و مرکب؛ به تعبیر دیگر سِنخ وسایل تولید با مصارف حیات، متفاوت است و هر چه که انسان به آن احتیاج داشته باشد مؤونه نیست؛ مؤونه یعنی آن چیزهایی که انسان برای ادامه حیاتش مصرف میکند؛ انسان اگر غذا نخورد میمیرد، اگر پوشاک نداشته باشد، در گرما و سرما مشکل پیدا میکند، اگر مسکن و سرپناه نداشته باشد نمیتواند زندگی اش را ادامه دهد اما اگر وسایل تولید نداشته باشد و آلت صنعت نداشته باشد میتواند به زندگی ادامه دهد. عدهای این نظر را به وسیله نظر بعضی از اهل لغت تأیید کردهاند و گفتهاند مؤونه به معنای تَعَب، شدت و آنچه که بر انسان ثقیل است میباشد، در بعضی از کتب لغت مثل اقرب الموارد هم به معنای قوت و همچنین شدت و ثقل آمده است.

سلّمنا مؤونه بر همه مایحتاج انسان صدق میکند، اعم از اینکه از جنس خوراک و پوشاک باشد یا از جنس ابزار کسب و کار، ولی در صورتی این مؤونه مستثنات از خمس است که مربوط به همان سال باشد، چون مؤونه مقیّد شده به سنه. دقت شود اشکال دوم با فرض تنزل از اشکال اول مطرح میشود، یعنی سلّمنا که معنای مؤونه عام است ولی از آنجا که مقیّد به سنه شده، پس باید فقط هزینههای مربوط به همان سال مورد توجه قرار گیرد. مگر شما نمیگویید که خوراک و پوشاک از محل درآمد استثناء است؟ بله، اما خوراک و پوشاک همان یک سال. اگر فرض کنید پنج میلیون تومان مخارج زندگی و خوراک و پوشاک در یک سال است، به این اندازه مؤونه است و از حکم وجوب خمس استثناء شده است. هزینه خوراک و پوشاک سالهای آتی را دیگر نمیشود جزء مؤونه آورد. وسایل تولید و ابزار کسب و کار هم همین گونه است. مثلاً کسی میخواهد زراعت کند و احتیاج به بذر و شخم زدن زمین دارد، اینها کارهایی است که باید امسال انجام دهد تا سال دیگر سود ببرد. پس مخارجی که برای اصلاح درختان یا اصلاح زمین دارد، [مثلاً میخواهد آبیاری زمین را از روش قدیمی برساند به آبیاری قطرهای که این کار احتیاج به سرمایهگذاری دارد،] اینها چون مربوط به سالهای آینده است، جزء مؤونه نیست اما آن هزینههایی که برای وسایل تولید کرده و مربوط به همان سال است، جزء مؤونه است؛ مثلاً امسال یک دستگاهی دارد که با آن تولید میکند ولی یک قطعهاش خراب میشود؛ او الان باید پول بدهد و یک قطعه بخرد و جای آن بگذارد در این صورت این خرجها جزء مؤونه به حساب میآید اما اگر بخواهد خط تولید دیگری راه اندازی کند تا سال آینده درآمدش مطابق شأن او باشد این جزء مؤونه نیست. این اشکالی است که به عنوان اشکال دوم مطرح شده است.

دلیل قول سوم

در مؤونه دو قید معتبر است؛ یکی اینکه استهلاکی باشد یعنی چیزی باشد که مصرف میشود و مورد نیاز و انتفاع در زندگی است (مباشرتاً لا تَسبیباً) و دیگر این که مطابق شأن باشد. لذا کانّه اشکال ایشان هم این است که وسایل تولید و آلات صناعت، اینها هم از مؤونه محسوب نمیشوند زیرا اینها استهلاکی نیستند، اینها چیزهایی است که انسان از آن سود میبرد و از اموری که زندگی مباشرتاً به آنها متکی باشد نیست. یعنی صرف اینکه مطابق شأن باشد به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه برای صدق عنوان مؤونه، هم باید مطابق شأن باشد، هم استهلاکی و ما ینتفع به مباشرتاً باشد

برای فهم معنای مؤونه و دامنه و سِعِه مفهومی مؤونه باید به عرف رجوع کرد. از نظر عرف مؤونه عبارت است از هر چه که برای اداره زندگی به آن نیازمند است، اعم از اینکه استفاده مربوط به همان سال باشد یا مربوط به سالهای آینده باشد. بقای حیات مطابق شأن و ثبات زندگی در حد شأن او اگر متوقف بر این باشد که مثلاً این بخش از درآمد امسال را صرف سرمایه گذاری کند ولو استفاده از آن در سال آینده است، این مانع صدق مؤونه نیست.

جمع بندی

دیدگاه دوم مبتنی بر یک ادعای عرفی است که مشکوک است و در ادله لبی باید به قدر متیقن اکتفا کرد.

دیدگاه سوم نیز با قواعد مسلم فقهی در تنافی است

به نظر می رسد دیدگاه اول بر دو قول دیگر ترجیح داشته باشد و البته موافق احتیاط نیز است. والله العالم.

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.